سلـــامـ دانیال

چطوری عوضی

کجایی خبرت اصن معلوم نیس کجایی

مدرسه هاشروع داره میشه

من مجبورم وقتی ازسرویس پیاده میشم

تاخونه تنهابیام!

موژان دیگه باهام نیس لابدتوخوشحالی

میخوای توهم ازاین راه بیای که به من کرم بریزی

توکه جلوی موژان کرم میریختی ضایعست اون نباشه

هم گوه اضافتـــــــومیخوری!!!!

میترسم باهات جایی تنهاباشم مخصوصاخیابون

چون توخیلی جوگیری

نمیدونم

راستی جوادسهیل احسان شایان همه ی پسرای شهرک

دنبال منن باورنمیکنی بروبپرس

سهیل به زهراگفته منوخیلی دوس داره

جوادهروقت منومیبینه نیشش بازمیشه ومیگه

شمارتومیدی

و.........................................

........................................

........................................

بقیشونم کارای مث اینومیکنن

امامن بینشون فقط ازتوخوشم میاد

بروقدربدون پسرجان!!!

خب دیگه بایدببینیم چی میشه

خدافظ

سلام

منـ برگشتم تااتفاقاتی که دررابطه بامنو دانیال میفته روبنویسمـ

امیدوارم بازم بازدیدبالایی داشته باشم

تاشماهم دردودلاونامه هاموبخونید

درضمن تموم شکلکارو من ازاینجــــــامیارم

http://sheklakeston.loxblog.com/

سلام دانیال

رابطه منوتوخیلی خوب شده

خیلی بهترازقبل شده خیلیـــــــــــــ

نمیدونم این روزابایدخوشحال باشم یاناراحت!

به هرحال خب همه چی ازاونجاشروع شدکه

من توخیابون دیدمتوبرات زبون درازی کردم

توهم جوگیرشدی

من اومدم روپلمون ومنتظربودم درخونمونوبازکنن

که یهودیدم یکی بهم زنگ زددیدم تویی

حالاتوزبونتو درازکردی قلبم ازجاکنده شدیهو

فهمیدم تویی برات اس فرستادم شمارموازکجااوردی

گفتی قبلاداشتم

گفتم مگه جلوزهراپاک نکردیش؟؟

گفتی نه نگه داشتم

منم نوشتم حالابه مامانت نگی

تیکه باحالی انداختم ریده شدبهت

حال کردم

جواب ندادی

پشیمون شدم نبایدحالاکه باهم داشتیم خوب میشدیم

بدرفتاری میکردم

شب فرستادی اینوفرستادم تابدونی بیادتم

کل شب به فکرت بودم نمیدونستم ازت دوری کنم

یاباهات ادامه بدم

چندروزپیشم دیدمت دوباره بهم لبخندزدیم

نمیدونم

فعلاکه نمیبینمت :)

خب اینم اتفاق خاصی که دررابطه بامنوتوافتاد ومن اینجاثبتش کردم:)

بای دوستــــان

بای دانیال